اشاره: اعظم سعادتمند متولد قم و اهل قم و ساکن شهر قم است. او تحصیلات را دوره دبیرستان را در رشته ریاضی فیزیک طی کرده و در، دانشگاه دوره کارشناسی فیزیک خوانده است و سپس به خاطر علاقهای که به ادبیات عرفانی داشت، در رشته تصوف و عرفان اسلامی تحصیل کرد و موفق به کسب درجه کارشناسی ارشد در تصوف و عرفان اسلامی شد. او سالها است که که دبیر آموزش و پرورش است در شهر قم زندگی می کند.
فرهنگِ اسلامی: شما هم در فیزیک و هم در عرفان تحصیل و تحقیق کرده اید
اعظم سعادتمند: در مورد علاقه به شعر باید عرض کنم که ما بطور خانوادگی به ادبیات علاقه داشته ایم. پدرم خیلی علاقه داشتند به ادبیات. ما از بچگی کتاب شاهنامه و رباعیات خیام را در خانهمان داشتیم. همیشه شعرهای شعر ای پارسی گوی را میخواندم. همیشه با شعر سروکار ما وشعر هست. خواهرها و برادرها هم همینطور هستند. ما همه به شدت به ادبیات علی الخصوص به شعر علاقه داریم. دو نفر از خواهرهای دیگر من هم شعر میگویند. حالا شاید خیلی جدی آن را دنبال نکنند. یعنی این علاقه و استعداد در خانوادهی ما وجود دارد. اینکه کمی تغییر داده بودم و یک سری از کلماتش را جابهجا کرده بودم و فکر میکردم حالا این شعر خودم هست. بعد از آن هم شعر میگفتم ولی خیلی به طور جدی نبود. داشت. پولی برایم جدّی نبود که فکر کنم شاعر بشوم، یا اینکه به من بگویند: “تو شاعری!” نه به این شکل نبود. هدف من این بود که دانشگاه بروم و در همان درسی که میخوانم، پیشرفت بکنم، ولی بعد از دانشگاه که مشغول به تدریس شده و معلم شدم، همیشه احساس میکردم یک چیزی در وجودِ من کم است، یک قسمتی در زندگیام کم است که باید باشد و من به آن بیتوجهی کردهام. احساس میکردم به قسمتهایی از روحم بیتوجهام که بعد یکی از دوستان گفتند که: “شما که اینقدر به شعر علاقه دارید که رفتم آنقدر جذب جو انجمنِ شعر قم شدم، اینقدر جوِ خوبی بود، اینقدر شاعرانِ خوبی آنجا رفت و آمد داشتند و آدم آنجا اینقدر شعرهای خوب میشنید که من فکر میکنم اگر کسی شاعر هم نبود و در آن انجمن میرفت، حتما از آنجا شاعر بیرون میآمد. شاید برای من هم چنین اتفاقی افتاد. من دفعهی اول که رفتم، آنقدر شعرِ خوب شنیدم که هنوز یادم هست کلاس نقدِ شعر بود که توسط آقای لیلهسپیدوار بودند، یا نو یا چند بیت موزون. ولی من آنقدر جذبِ فضای نکرده بودم!” خیلی تشویق شدم. من فکر میکنم آن برخورد اولیه که دوستان شاعر من در انجمن شعر قم با من داشتند، خیلی تعیینکننده بود. یعنی من که کسی بودم که با هیچکس آشنایی نداشتم و ذاتا هم آدم خجالتی هستم و خیلی نمیتوانم در اولین برخورد با آدمها ارتباط گرم و صمیمی برقرار کنم، ولی اینقدر برخورد آنها خوب بود که من احساس کردم که من میتوانم من هم میتوانم شعر بگویم و شاعر بشوم. از آنجا بود که این کلاسها را ادامه دادم و همچنان دارم این راه را طی میکنم و میخواهم که ادامهاش بدهم.
* اعظم سعادتمند در سه حوزه فیزیک، عرفان و شعر کار کرده است. * اعظم سعادتمند: پیش از روی آوردن به شعر همیشه احساس می کردم چیزی در وجود من کم است. * در انجمن شعر * سه مجموعه شعر گنجشک های پائیز، باران پس از برف و لیلی آذراز اعظم سعادتمند منتشر شده اند.
در مورد اولین شعر حالا در واقع خیلی یادم نمانده است ولی عرض کردم که اولین شعری که گفتم را با توجه به یکی از شعرهای کتاب فارسی بود که آقای مصطفی رحماندوست گفتهاند که در بود را زمان رحلت امام خمینی گفتم. یک شعر گفته بودم که بیشتر شعر نو بود و این اولین شعری بود که همه چیزش کامل از فکر خودم بود.
فرهنگِ اسلامی: آیا تا الآن از شما مجموعه شعری هم چاپ شده است؟ چند تا و با چه اسمهایی؟
اعظم سعادتمند: بله، سه مجموعه شعر از من چاپ شدهاند که اولین مجموعه شعرم “گنجشکهای پاییز” نام دارد که آن را انتشارات فصل پنجم اولین بار منتشر کرد، و الان قرار است چاپ دومش با یک مقدار تغییرات، توسط انتشارات دیگری منتشر بشود که خودم نیز منتظر هستم که چاپ دومش در بیاید. گنجشکهای پاییز، شعرهای دهه ۸۰ من هستند. یعنی همان سال ۸۲ که من به صورت جدی وارد فضای شعر شدم و احساس کردم هر کس که این مجموعه را خونده بود، خیلی مشوق من شد. حالا آنهایی که خواندند، من نمیگویم تعداد زیادی خواندند، همان تعداد که مجموعه را خواندند خیلی به آن لطف داشتند، خیلی تشویقهاشان موثر بود برای من، خیلی به من انگیزه داد. و هنوز این اثری مجموعهای آن که من اگر بخوام حس بگیرم، احساس کنم دلم میخواهد شعر بگویم، “گنجشکهای پاییز” را میخوانم. یک سری احساسات خیلی خاصی را در “گنجشک های پاییز” تجربه کردم که هنوز که هنوز است برای من هیجان انگیز هستند و هنوز که هنوز است به من انرژی میدهند، یک طوفانی در من ایجاد میکند که وقتی که این مجموعه را خودم میخوانم دلم میخواهد شعر بگویم. مجموعه دوم من “باران پس از برف” بود که مشتمل بر شعرهای سال ۹۰ تا ۹۴ من ببینید من اعتقاد دارم که هر مجموعه شعری برآیندِ یک دوره خاصی از زندگی است. “گنجشکهای پاییز” برایند دوره خاصی از زندگی من بود و “باران پس از برف” هم همینطور. شاید برآیندِ دورهای بود که من آرامش خیلی خاصی را تجربه میکردم و عاشقانه هایش عاشقانههای خاصی بود. به نظرِ خودم فضای این کتاب خیلی متفاوت است. نه تنها متفاوت از “گنجشکهای پاییز” که متفاوت از خیلی عاشقانههایی که تا آن زمان خودم داشته باشم عاشقانههایی که حالا خیلی دوست دارم و البته یک جورِ دیگر. یعنی هر کدام از مجموعههای شعرم را به نوعِ منحصر به فرد دوست دارم. شاید چون هرکدام یبه نحوی زندگینامه یک دوره خاصی از زندگی من هست.
* هر شاعری باید زبان فطری خودش را کشف کند. * مدح ائمه و معصومین بخشی از شعر متعهد و آئین مند هست ولی تمام آن نیست. * شاعر می کوشد تا جهان زیباتر شود. * کسی که مقاماتی را در عرفان کسب کرده باشد می تواند شعر عرفانی بگوید.
فرهنگِ اسلامی: آیا علاوه بر شعر، دیگر رشتههای ادبیات را هم امتحان کردهاید؟
اعظم سعادتمند: من به طور تخصصی غزل میگویم یعنی طوری که غزل من را سیراب میکند، طوری که غزل احساس من را درگیر میکند، آنقدر که غزل شوق نوشتن به من میدهد و طوری که غزل به ولی قالبِ سپید را هم دوست دارم. اما در باره
فرهنگِ اسلامی: از کلاسیک، نو و سپید بیشتر به کدام نوع شعر تمایل دارید؟ نظرتان در باره بقیه قالبها چیست؟
اعظم سعادتمند: من غزل را دوست دارم. غزل برای من یک موهبت الهی است و قابل توصیف نیست واقعا. خیلی به من انرژی میدهد. اگر من هزارتا شعر خوب در قالبهای دیگر بخوانم، وقتیکه یک غزلِ خوب میخوانم، یک انرژی دیگر میگیرم. حالا برای من این طور بوده است. انگار روح و فطرتِ من غزل است و در غزل بهتر میتوانم احساس خودم را نمایان بکنم و بهتر میتوانم خودم را نشان بدهم و بهتر میتوانم حرفهایم را بزنم. در مورد بقیه قالبها عرض کنم که من کلا شعر دوست دارم. حالا این که گفتم غزل، بخاطر این بوده است که غزل زبان فطری من است. هرکسی
فرهنگِ اسلامی: نظرتان در باره شعر آیینی چیست؟ شعر آیینی چه موضوعاتی را شامل میشود؟
اعظم سعادتمند: ببینید امروزه شاید در مورد شعر آیینی خیلیها فکر میکنند که شعرآیینی حتماً در مدح یا برای عزاداری یکی از ائمه باشد یا فضائل یکی از ائمه و بزرگان نه، خیلی شرایطش گستردهتر است و آنچه در ذهنِ من هست این هست که اکثرِ اشعاری که ما در ادبیات فارسی داریم میتوانند شعرِ آیینی باشند. به هر حال ببینید اکثر کسانی هم که که در ادبیات هستند و چه داستان مینویسند و چه شعر میگویند، دغدغههای انسانی دارند، دغدغههای اخلاقی دارند. خیلی کم پیش میاید که یک بخواهد قلم بزند در راه اینکه بخواهد مثلا ترویج بی اخلاقی بکند. من فکر میکنم که واقعا اکثر کسانی که دارند شعر میگویندو داستان مینویسند، واقعا احساس میکنند که یک چیزی انسانی و فطری در وجودشان هست که باید آن را به جهان عرضه بکنند، به خاطر اینکه جهان زیباتر بشود و همه اینها در حقیقت یک آثار آیینی است. پس
* اختناق حاکم در عصر اموی و عباسی سبب شد تا در مورد بعضی از معصومین (ع) اطلاعات کمتر و آثار هنری کمتری داشته باشیم. * ما در شعر متعهد و آئینی کمی ظاهر بین شده ایم. * پس از پیروزی انقلاب اسلامی زنان شاعر * در شعر جنسیّت چندان موضوعیت ندارد. شعر زبان انسانیت است.
فرهنگِ اسلامی: بنابر این منظر تشعار مولوی، حافظ و سعدی تماماً اشعار آئینی هستند شما از محضر کدام اساتید بهرهمند بودهاید و در چه حد؟
اعظم سعادتمند: در تجربه انجمنِ شعر قم، بهره من از آقای لیله کوهی خیلی کم بود. فکر میکنم یکی دو جلسه آقای لیلهکوهی در ابتدا بودند. بعد فکر میکنم آقای سید مهدی حسینی بودند در انجمن، یعنی چند ماهی ایشان بودند و من سرِ کلاسهای ایشان میرفتم که در آن ابتدای کار کلاسهای ایشان خیلی خیلی دست من را گرفت. بعد از ایشان آقای هدایتی آمدند و مسئول انجمنِ شعر شدند برای چندین سال و ما سر کلاسهای آقای هدایتی میرفتیم. میتوانم بگویم که من خیلی چیزها از ایشان یاد گرفتم؛ اینکه غزلِ خوب چیست؟ چطور باید شعر گفت؟ و چطور و چگونه به شعر باید نگاه کرد؟ همه این ها را مدیون کلاسهای آقای هدایتی هستم. گاه گاهی هم استاد مجاهدی میآمدند انجمن. یکی دو بار من پیشِ ایشان شعر خواندم. آن تشویقهایی که ایشان کردند در همان موارد خیلی محدود، خیلی برایم راهنما بوده و به من خیلی امید و انگیزه داد. ولی بعد از آن حالا چند سالی هست که سرِ کلاسِ استادِ خاصی نرفتم. ولی من فکر میکنم،
فرهنگِ اسلامی: چرا ما آنقدری که باید و شاید روی شعر توحیدی تمرکز نداریم؟
خانم اعظم سعادتمند: اگر در گذشته ما شعر توحیدی داشتهایم، دلیلش این بوده است که واقعا شاعرانِ ما عارف میشدند. یعنی یک مقاماتی را درک میکردند و به یک سر کشف و شهودی میرسیدند و آن وقت خواه و ناخواه شعرِ توحیدی هم میگفتند ولی من نمیدانم در میانِ شاعرانِ امروز کسی هست که مقاماتی را در عرفان کسب کرده باشد و کشف و شهودی داشته باشد یا نه؟ منظور من این است که برای این هدف شما واقعا باید کار کرده باشید و واقعا باید به خدا نزدیک شده باشید و یک سری مراحل را در ایمان طی کرده باشید که بتوانید شعر توحیدی بگویید. وگرنه اینکه من بنشینم و بگویم که “من میخواهم شعرِ توحیدی بگویم”، اینطور نمیشود و در نتیجه اگر یک شعرِ توحیدی مثل مثنوی مولوی خلق میشود، نتیجه مراحلی است که شاعر طی کرده است و نکتهی دیگر این که بعد از انقلاب شعرِ متعهد و آیینی رونق پیدا کرد و منظور من از شعرِ آیینی آن بخش شعرهای هستند که در مدح یا منقبتِ ائمه (ع) باشند. این نوع شعرها بههرحال یک رنگ و بوی تازهای پیدا کرد. شاید به شاعر اصلا فقیه بوده است، آیت الله بوده است و عارف بوده است واقعا. شاید الآن هم داشته باشیم چنین شاعرانی ولی اکثر شاعران اینطور نیستند.
فرهنگِ اسلامی: دلیل اینکه در شعر امروز، در باره برخی از ائمه معصومین (ع) شعر کمتر سروده شده است، چیست؟ و چه راه حلی را برای رفع این نقیصه توصیه میکنید؟
اعظم سعادتمند: اینکه در موردِ بعضی از ائمه (ع) کمتر شعر سروده شده، شاید به خاطر این است که در موردِ این ائمه (ع) اطلاعات تاریخی کمتر در دست داریم. مثلا در موردِ امام علی (ع)، ما تاریخ کامل حکومتِ ایشان را و قبل از حکومتِ ایشان را داریم و جزئیاتِ زیادی در این باره در تاریخ آمده است، ولی در موردِ بعضی از ائمه (ع) به خاطر آن خفقانی که در عصر آنان بر جامعه حاکم بوده است – چه در دوران بنی امیه و چه در دوران بنی عباس – اطلاعاتی کمی به دستِ ما رسیده است. دیگر اینکه این نقیصه واقعا به دلیلِ کم کاری خود ما هم بوده است، یعنی ما متوجه نبودیم که چهارده معصوم (ع) نورِ واحدند و همه پرچمداران آزادی و عدالتند و باید برای همه اینها شعر بگوییم. به عبارت دیگر این به خاطر غفلتِ ما شعرا هم بوده است. و شاید یکی از دلایلش این باشد. منظورم این است که در شعرِ آیینی ما کم کاری شده است. مثلا اگر ما بخواهیم برای یکی از ائمه (ع) شعر بگوییم، اول میخواهیم نگاه کنیم به صحن و سرای ایشان، به گلدسته و گنبدِ ایشان. ولی اگر ما کمی نگاهمان را تغییر بدهیم و احادیث و ادعیهای که از آن معصوم (ع) به جا مانده، را بخوانیم، این ضعف جبران میشود. یعنی آن ضعفِ اطلاعاتِ تاریخی که از آن زمانها وجود داشته، از این طریق جبران خواهد شد. اگر من ادعیه و احادیث را بخوانم و بتوانم شعرهای آیینی خوبی در مورد ائمهای که در موردشان کمتر شعر گفته شدهاند، بگویم به وظیفه خود عمل کرده ام. پس عرض کردم که ضعفِ بزرگِ این کار به خودِ ما برمیگردد که ما تا حدودی ظاهربین شدهایم. من فکر میکنم این قابل جبران بوده و هنوز فرصت هست که ما این نقیصه در سالهای اخیر حرکتهای خوبی اتفاق افتاده است که در موردِ ائمهای که کمتر شعر گفته شده است، یک سری از شاعران معاصر دغدغهی این کار را دارند و دارند در این زمینه شعر میگویند. پس ما نیاز به مطالعه داریم. مثلا از امام هادی (ع)، زیارت جامع کبیره و زیارت غدیریه به یادگار ماندهاند. ما باید یک دور صحیفهی سجادیهی امام سجاد (ع) را بخوانیم – من خودم را دارم میگویم – و وقتی ما این ادعیه را بخوانیم، مطمئنا
* نمی توانیم بگوئیم یک زن حتماً باید شعر زنانه بگوید. * شاعران در ابتدای کار باید در کلاس های نقد شعر شرکت کنند و شعر خود را به نقد بگذارند. * شاعر نباید مغرور شود و از نقد شعر خود را بی نیاز بداند. * مرید و مرادی در شعر پدیده خوبی نیست.
فرهنگِ اسلامی: در باره شعرِ بانوان در گذشته و امروز نظرتان چیست؟ و چه کسانی را شاعران موفق زن میدانید؟
اعظم سعادتمند: من اعتقاد دارم که ما شاعرانِ خوبِ زن همیشه داشتیم اما در گذشته به دلیل اینکه شاعران زن نمیتوانستند رفت و آمد داشته باشند یا حتی از حقِ سواد محروم بودند، نامی از آنها نمانده است. همه میدانیم که در گذشته شاعرانِ بزرگ و شاعرانی که نامشان ماندگار شدند، اکثرا شاعرانی بودند که به نحوی با دربار مرتبط بودند. یا مثلا شاعرانِ مرد سواد داشتند، شعرهایشان را مینوشتند و شعرشان میماند، ولی زنها از نعمتِ سواد بیبهره بودند و سواد را برای زن چیزِ خوبی نمیدانستند، حتی برخی از شاعرانِ ما اعتقاد داشتند که زن نباید سواد داشته باشد و این را برای زن مضر میدانستند. من اعتقاد دارم که ما زنانِ شاعر هم داشتیم که شعر هم میگفتند ولی چون اشعارشان مکتوب نشدند، به دستِ ما نرسیدند. چه بسا همین لالاییهای که امروز به دستِ ما رسیدهاند، شاید شعرِ شاعرانِ زن بوده که سینه به سینه منتقل شده و اکنون به دستِ ما رسیدهاند. اما بعد از اینکه این محدودیتها کنار رفتند، شاعرانِ زن هم فرصتی پیدا کردند که خودشان را نشان بدهند. شما نگاه کنید بعد از انقلاب ما تعدادِ خیلی زیادی از شاعرانِ زن داریم. شاعرانِ زن که خوب هم دارند شعر میگویند و به اعتقادِ من – و من این را به عنوان یک مخاطب جدی ادبیات میگویم – اگر بخواهیم از م
با حضور آقایان: محمد جواد پیرمرادی- مهدی طاهریان- بهزاد مرتضایی- محمدعلی رمضانی- حسین شیخ الاسلام- علی اصغر فهیمی فر- حسین رویوران- ابراهیم متقی- محمد حسن زورق
رمضانی:
بحث فلسفه زیر بنای فکری همه مجموعه های درون مایه و ذات انسان تفکیک پذیر نیست شاید نطقی که در عبارت «انسان حیوان ناطق است» در مکاتب فلسفه آمده داستان دیگری دارد اما ذات فلسفه و ذات تفکر و تعقل و اندیشه و داشتن تحلیل و تفسیر درباره جهان از نوع نگرش فلسفی است که این بزرگواران داشتهاند ولی وقتی می گوییم فلسفه چه وضعیتی دارد خود کلمه فلسفه به خاطر فضایی که ما در جهان امروزی در آن قرار داریم این طور نیست که دارای مفهوم واحدی باشد و تلقی واحدی از آن وجود داشته باشد.ما در آموزه های اسلامی خود مفهوم حکمت را هم داریم که گاهی هم معنا با فلسفه تلقی می شود و گاهی با تفاوت هایی در دارد و اگر هم معنا با هم بگیریم [به خصوص در حوزه فلسفه اسلامی نه مطلق فلسفه] چندان خطا نکرده ایم.اگر بگوییم موضوع بحث ما خود فلسفه است باید تعریف فلسفه را مشخص بکنیم از با غایت، فلسفه اسلامی را تعریف بکنیم فرموده اند این دانشی است که نتیجه بیت مشهور هم هست که می گوید:جهانی است بنشسته در همین حقیقت داشته باشد.یا در تعریفی دیگر علم بحقایق الاشیاء را روشن بکنیم.اگر بخواهیم فراتر نگاه بکنیم علاوه بر چیزهایی که در حوزه حکمت و فلسفه اسلامی گفتیم،نقادی عقل نظری به عنوان یکی از حوزه های قدری گسترش پیدا کرده که شهید مطهری می فرماید اگر بخواهیم برای آن چه که امروزه در دنیا به آن فلسفه می گویند عنوان مشترکی پیدا کنیم عنوان «نه علم» را باید به کار ببریم.یعنی هر چه که علم نیست را در یک جعبه می ریزند و به آن فلسفه می گویند.و معتقدند
همان طور که گفتید را به «روش» هم می شود تعریف کرد، بازهم می توانیم تفکر عقلانی را مبنا قرار دهیم و بر این اساس جلو برویم . در ضمن بحث مشخص می شود که ما به عنوان انسان مسلمان و کسانی که وارث یک پیشینه فلسفی خاص هستیم متفاوت با فلسفه ای که در غرب در سیصد چهارصد سال اخیر ظهور کرده فکر می کنیم و وقتی می گوییم تفکر عقلانی، تلقی ما با طرف مقابل چه تفاوتی دارد..لذا پیشنهاد می کنم که بر این اساس سوال کنیم که وضعیت فلسفه در ایران امروز چگونه است.
اگر سوال اصلی ما این است که وضعیت فلسفه در ایران امروز چیست، قطعا باید منظورمان از فلسفه روشن باشد و همان طور که می دانیم از فلسفه حتی در جهان اسلام هم تعاریف متعددی در دست است.تعاریف غربی را هم که اضافه بکنیم، با تعاریف بیشتری روبرو می شویم در یونان قدیم سقراط اولین کسی است که واژه فیلسوف را به کار برده و می گوید من فیلاسوفیس هستم یعنی دوستدار معرفت و دانش هستم. عشق به معرفت و دانایی که بارقه ای از عشق به ذات اقدس الهی است، تفلسف به معنایی که ویتگنشتاین گفته،فلسفیدن و این پندار که هر بحثی که صورت می گیرد فلسفه است(تعاریف مختلفی از فلسفه است)و می گویند دغدغه ای که قدما داشته اند و می خواستند به حقیقت و یقین برسند به هرحال در مورد فلسفه این معانی مطرح است و باید یکی از معانی که در عرف جامعه ما بیشتر به اذهان متبادر می شود را مبنا قرار بدهیم.
طاهریان:
در کلیت درست است منتهی یک عنوان متمایزی از فلسفه نیست یک تفکر گاهی عقلانی به عنوان بلغ ما بلغ است حالا می خواهد مخالف یا موافق عقیده ای باشد. این سینا می درک کرده ام. تقسیم بندی در فلسفه غرب داریم و در فلسفه اسلامی هم داریم و
من عقل گرایی نگفتم، گفتم تفکر عقلانی که با عقل گرایی مقداری تفاوت پیدا می کند.
طاهریان:
آن چیزی که من انتظار دارم این نیست که عنوان فلسفه را تفکر عقلانی بگیریم.بلکه منظور من قدری محدود تر و یک فضای خاص تری است.
رمضانی:
تفکر عقلانی را به عنوان تعریف و روش فلسفه مطرح می کنند به نتیجه هم اشاره می کنند و می گویند نوع تفکر عقلانی که نتیجه اش گزاره های ترکیبی پیشین باشد که این جا مقداری بحث تخصصی می شود ولی قید زده می شود و بحث را از ابهام خارج می کند.
مرتضایی:
من بعد از این که از رشته فلسفه فارغ التحصیل شدم با فلسفه به معنی مصطلح و متداول در جامعه علمی فاصله گرفتم.آن چه که امروز در جامعه ما رواج دارد. دیدگاه موافق و مخالف دارد،یکی هم آن چه که در چند دانشگاه و یکی دو پژوهشگاه در سطح کشور به معنای بحث های فلسفی تخصصی رواج دارد. یعنی فلسفه به معنی آن چیزی که امروز با آن زندگی می کنیم برای این که بخواهیم بگوییم فلسفه نداریم یا داریم و اگر فلسفه داریم چه فلسفه ای داریم. مخاطبش چه کسانی هستند آیا آن بحثی که امروز در حوزه های علمی ما رواج دارد را ملاک قرار بدهیم یا آن چه در دانشگاه های ما رواج دارد را ملاک قرار بدهیم؟یا در مورد آن چه که معتقدیم در جامعه فلسفه حاکم است صحبت کنیم؟در مورد آن چه در حوزه های که یک معنی مشترک را بگیریم که چه چیزی زیر بنای ساختار فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی جامعه یا دانشگاه های دولتی دیگر تدریس می شود مرور آن چیزی است که در فلسفه های غرب بوده و در نهایتش در مورد تاریخ فلسفه کاپلستون یا فلاسفه دیگر صحبت می شود.چیزی که بخواهیم در موردش اظهار نظر بکنیم و بگوییم چیز تازه ای است که در ایران مطرح می شود از نظر من چنین نیست. این که تا چه حد چنین هست یا نیست نمی دانم،ادعایی است که مطرح کردم.این دیدگاه من است راجع به آن چه در این حوزه فلسفه می گذرد
وارد آسیب شناسی شدید. شما گفتید نظام عقلانی و من استنباط کردم تعریف شما از فلسفه یک نظام عقلانی است،من گفتم اول سر این واژه به توافق برسیم تا بعد بگوییم وضعیت فلسفه چگونه است و آن وقت وارد آسیب شناسی بشویم.از گفتار شما استنباط کردم که در بحث آسیب شناسی می گویید وضعیت فلسفی ما پشتوانه عمل ما نیست.
فهیمی فر:
بیشتر در فلسفه حالت کلامی داریم.
پیرمرادی:
بله،انتزاعی است و ما را به عمل فرا نمی خواند. بسیار خوب! این چه چیزی است که ما را به عمل فرا نمی خواند؟آیا منظور ما از فلسفه، لیبرالیسم است که در غرب مطرح می شود؟یا منظورمان از فلسفه،فلسفه متعالیه است؟آن مشترکات را بگیریم،یعنی فلسفه اسلامی است با تفاوت هایش که مثلا وجه اشتراک ملاصدرا و سهروردی و ابن سینا این است که به عمل نمی خواند یا فلسفه کانت است که به عمل نمی خواند.ما که می گوییم فلسفه آیا منظورمان فلسفه غربی است یا شرقی؟شما وقتی به دانشگاه تهران می روید،آن جا از دانشجو می پرسید رشته ات چیست و می گوید رشته ام فلسفه است و واحدهایش را می گوید می بینید که صحبتی از ابن سینا نیست،صحبتی از ملاصدرا نیست ولی واژه فلسفه را به کار می برد.به که اگر بعدا گفتیم وضعیت نامناسب است آن را تبیین کنیم که چرا نامناسب است؟اگر خوب است چرا خوب است؟
با حضور آقایان: محمد جواد پیرمرادی- مهدی طاهریان- بهزاد مرتضایی- محمدعلی رمضانی- حسین شیخ الاسلام- علی اصغر فهیمی فر- حسین رویوران- ابراهیم متقی- محمد حسن زورق
رمضانی:
وقتی که بحث پیرامون تفکر عقلانی که می کنیم هم در مورد وجود می توانیم بحث کنیم هم در مورد معرفت هم در مورد جامعه هم در مورد هنر و در مورد صنعت،در مورد تمدن و در مورد
پس منافاتی ندارد که یک تعریف نسبتا قابل قبولی داشته باشیم و از بین تعاریفی که گفته شد تعریف به روش را مورد اشاره قرار می دهیم. به خاطر سنخ بحث های فلسفی است که یک مقدار گسترده و دراز دامنه است و کارکردهایش هم قابل بحث است و به طور طبیعی فلسفه کارکردهای متفاوتی دارد یکی این که نگرش ما به جهان را می تواند سامان بدهد،حالا به هر شکلی که با روش عقلی و استدلالی به آن برسیم، دیگر این که این نظر تبدیل به عمل و رفتار حکیمانه بشود،این هم در بحث حکمت عملی مطرح است،و اگر به شکل جزئی تر بخواهیم نگاه کنیم سطرهای کتاب و قسمت های نانوشته اش هم مطالبی خواهد بود که کسی که با نگاه فلسفی نگاه می کند می تواند آن سطرها را بخواند یعنی آن خواننده عمومی نوشته ها را می خواند و یک فیلسوف کشف می کند که این نوشته ها پله به پله بالا بیاییم یا نوع نظام سازی که در قرون اخیر توسط اسپنسر مطرح شد و او معتقد بود همین طور که ما برای شناخت جهان یک هم می آوریم می توانیم از حاصل این تفکر علمی یک نظام فلسفی تولید بکنیم که این یک خاصیت دیگری دارد که به آن فلسفه علمی می گوییم و نتایجی که علوم آورده اند را روی میز کنار غرب مطرح می کنند که آقای بیکن گفت من در مقابل منطق ارسطویی منطق تجربی را مطرح می کنم و آقای دکارت هم از شکّ دستوری خودش شروع کرد و یک فلسفه جدید را پایه گذاری کرد،کسانی هم که فلسفه نحو پشتوانه ای برای آنچه به عنوان علوم جدید وارد ایران شده مطرح بکنند.به عنوان مثال اولین کسی که سعی کرده آثار جدید غربی را به زبان فارسی ترجمه بکند در قرن نوزدهم آقای کونت دوگوبینو بوده است که کنسول فرانسه در ایران بوده و ایشان به کمک یک فرد زبان دان یهودی که او هم کارمند دیاکرت ذکر می کنند و بعد از آن ترجمه دوم را شخصی به نام محمود افضل الممالک کرمانی در زمان قاجار انجام می دهد که چندین سال بعد منتشر می شود و ترجمه سومش ترجمه آقای فروغی بوده است.و بعد هم اولین بار در سال ۱۳۱۰ کتاب تالیفی سیر حکمت در اروپا را چاپ و منتشر می کند.نکته این جاست که در مقدمه ی چاپ های اولیه سیر حکمت در اروپا آقای فروغی این نکته وجود داشته [ولی در چاپ های بعدی نیست] که هدفش از این کار را شناساندن اصول اصالت جدید غربی به اصول راسیونالیسم غربی را به ایرانی ها بشناسانم که این کار را دارم انجام می دهم.یا سایر مترجمان باز می گفتند که ما از طریق ترجمه فلسفه های جدید غرب می خواهیم راهی برای دسترسی(به آن فلسفه ها) پیدا بکنیم.این عین جمله ایست که آقای بدیع الممالک میرزا(می گوید)،که متوفای ۱۳۲۱ است و با آقای فروغی در یک سال فوت کرده است،و هدف خودش را پیدا کردن راهی برای دسترسی و اخذ صحیح علوم جدید از طریق جنبه های زیر بنایی(معرفی می کند) اینها می گفتند ما می خواهیم زیربناهای علوم غرب را به ایرانی ها بشناسانیم که همین کار را هم کردند.فقط این اشاره را می کنم که امروزه اگر بخواهیم وضعیت خودمان را مطالعه بکنیم به لحاظ سبک زندگی و ابزار آلات تکنولوژی که در زندگی روزمره استفاده می کنیم، مثل بقیه دنیا که ما هم گویا یک شاخه از غرب هستیم،این نوع تکنولوژی حاصل یک علمی است که آن علم مبتنی بر یک فلسفه ایست که فلسفه غرب است،درست است که به عنوان مثال از یک موبایل شروع می کنیم ولی موبایل تکنولوژی اش به یک علمی بسته است که آن علم به فلسفه غرب وصل است.یعنی با یکی دو واسطه به فلسفه غرب برخورد می کنیم. اینکه ما تکنولوژی را و علم را در چهارچوب فلسفه مبتنی بر اسلام از نو تعریف کنیم رسالتی است که بر دوش متفکران، اندیشه ورزان و فیلسوفان مسلمان است.
آنچه که مقام معظم رهبری درباره تحول در علوم انسانی می فرمایند به این مسئولیت و رسالت مهم اشاره دارد.
فهیمی فر:
بعضی ها اعتقاد دارند اصلا این نشدنی است. یعنی ما نمی توانیم به تکنولوژی مدرن برسیم یعنی بوسیله فلسفه ملاصدرا نمی شود نیاز دنیای مدرن را جواب داد. درحالیکه ممکن است این ادعا در عمل رد شود. این پیش فرض بعضی هاست.
رمضانی:
ما به طور جدی سراغ این قضیه نرفته ایم.باید سراغش برویم تا به جد بفهمیم آیا می شود یا نمی شود.ولی شواهد عکس قضیه را نشان می دهد. ما بوسیله کسانی در تکنولوژی بسیار پیشرفته نظیر نانو، شبیه سازی، انرژی هسته ای، صنایع فضایی پیشرفت کرده ایم که از نظر فلسفی متکی به فلسفه اسلامی بوده اند نه فلسفه غرب. دانشمندانی نظیر شهید علی محمدی، شهید شهریاری و دیگران. کما اینکه در جنگ و دفاع مقدس پشتوانه پیشرفت ما مبانی فلسفی اسلامی بوده نه مبانی فلسفی غرب. مردانی نظیر صیاد شیرازی، محسن رضایی، رحیم صفوی متکی به تعقل اسلامی بوده ایم پیشرفت کرده ایم. هنوز سی و سه پل و عالی قاپو و حمام شیخ بهائی به هزاران زبان به ما می گویند که فلسفه اسلامی علم آفرین است و این علم تکنولوژی را حمایت و تمدن را شکوفا می کند. لذا ما در این شرایط می خواهیم برگردیم به سمت فلسفه های خودمان. فلسفه غرب موجب سیطره غرب بر ما شده است ولی ما مشکل را کم و بیش احساس کرده ایم و باید این احساس را عمومی تر بکنیم و نوعی بیداری فلسفی اسلامی به ویژه در مراکز علمی و دانشگاههای خود به وجود آوریم.
پیرمرادی:
اگر بحث تفکر فلسفی است و بیاییم تفکر فلسفی را به دو بخش اسلامی و غرب تقسیم بکنیم و بعد درباره وضعیت این ها صحبت بکنیم،من فکر می کنم ما اصلا تفکر فلسفی نداریم،نه تفکر فلسفی اسلامی به همان معنایی که رایج است و نه تفکر فلسفی غربی. اگر می گوییم که فیلسوف یک آدمی است که با بقیه متفاوت است،فیلسوف فکر جدید تولید می کند،مولد فکر است،مولد مکتب است،مولد یک نظام فکری است که بر اساس آن می شود زندگی کرد،اگر فیلسوف را به این معنا بگیریم و ابن سینا،ملاصدرا،سهروردی و کانت را فیلسوف بدانیم،اگر فیلسوف این ها هستند و پس ما داریم چکار می کنیم؟ اساتید دانشگاه دارند چکار می کنند؟به نظر من این ها فکری تولید نمی کنند،در واقع معلم هایی هستند متن ها را توضیح بدهند که دانشجویان یا طلاب مقداری این متن ها را بفهمند.ما الان فیلسوف نداریم،نه عسل وار(مطالب جدید استخراج کند) اصلا ما دانشکده فلسفه در کشور نداریم،دانشکده شیمی داریم،دانشکده فیزیک داریم،دانشکده الهیات داریم،دانشکده ادبیات داریم اما دانشکده فلسفه نداریم. ما هنوز یک دانشکده نداریم، برای این همه فلسفه حتی همین فلسفه های خودمان در دانشگاه یک دانشکده ای باشد و یک رشته ابن سینا باشد،یک رشته سهروردی ما فیلسوف پرور بودیم،الان از آخرین فیلسوف ما ملاصدرا چند سال می گذرد؟دیگر نظام حتی مرحوم علامه طباطبایی با آن عظمتش یک نظام فلسفی مستقل از ملاصدرا نیاورده است.چند مسئله جدید مطرح کرده است،ما احترام می گذاریم به ایشان و ایشان واقعا یک فیلسوف بزرگ است ولی ما(فیلسوف جدید)نداریم.اساتید ما معلمان فلسفه هستند و مولد فکر جدید نیستند.
فهیمی فر:
در غرب هم تا حد زیادی این گونه است یعنی بعد از هگل عملا نظام های فلسفی جامع تبدیل شدند به فلسفه هایی که نزدیک علمند مثل فلسفه های مضاف و امثالهم.در آن طرف هم تا حد زیادی این قضیه هست که آن فلسفه های جامع اتفاق نیفتاده و به همین دلیل فکر می کنم حدود صد یا صد و پنجاه سالی است که غرب چیز جدیدی را ارائه نکرده است.
پیرمرادی:
فلسفه مدت ها به معنای متافیزیک بود،بعد از آن که دکارت آمدو وضع قبلی را به هم زد باز روش همان روش است.یعنی می گوید باز هم دنبال حقیقت است،باز هم دنبال این است که به یقین برسد ولی بعدا فیلسوفان غربی آمدند و روی این خط کشیدند.گفتند جست و جوی یقین را فراموش کنید،ما دیگر به یقین نخواهیم رسید.بنابر این فلسفه چه کاری بکند؟می گویند بیایید مبانی علوم را بررسی بکنیم،یک عده فیزیک می خوانند یک عده هم بیایند مبانی فیزیک و روش فیزیک را بحث کنند،از بیرون نگاه کنند و ببینند یک فیزیک دان چکار می کند؟یک عده عالمند و یک عده «عالم فلسفه آن علم» هستند،از بیرون به علوم نگاه می کنند.ولی در کشور ما به معنای عام فلسفی،که به معنای تفکر پروری و متفکر پروری است،تابع نظام آموزش و پرورش ماست که حافظه پرور است و اصلا متفکر پرور نیست.به معنای کلان تفکر ما در همه علوم احتیاج به تفکر داریم،در فیزیک،شیمی و همه جا،ولی آن تفکر خاص که مسائل را خیلی جدی می گیرد و می تواند جهت دهی بکندمورد نیاز است فیلسوف به عنوان یک متفکر متفاوت است با شیمی دان از این جهت که (فیلسوف)به زندگی جهت می دهد،یا مثبت یا منفی،یا می تواند ما را به بهشت برساند یا به جهنم.چون برای ما سبک زندگی ایجاد می کند.فلسفه نهایتا به عمل کشیده می شود،حتی همان متافیزیک که می گویند اصلا کاری به عمل ندارد بحث هایش جدی است و به عمل کشیده خواهد شد.الان هم یکی از تفاوت های بنیادین فلسفه اسلامی با فلسفه های غربی همین است که فلسفه اسلامی به یک سبک زندگی می خواند و فلسفه های غربی با وجود اختلاف های گسترده ای که دارند به سبک های زندگی دیگری می خوانند.اگر فیلسوف خدا را می پذیرد از این به بعد زندگیش مبتنی بر این دیدگاه است که نهایتا می رود [و بایگانی می شود] ببیند در اسفار چیست،در شفا چیست،در حکمت الاشراق چیست و دوباره همان ها را کمی توضیح می دهد و حرف جدیدی گفته نمی شود،نسبت به فلسفه غرب هم همین کار را می کنیم،نهایتا کانت را اولا ترجمه می کنیم،در مورد ترجمه هم در گذشته فرض کنید اگر در دوره مامون که نهضت ترجمه راه افتاد اشخاصی ترجمه می کردند لااقل [شاید] یک آگاهی فلسفی داشتند ولی الان ترجمه کردن مد شده است،هر کس زبان بلد است می رود و ترجمه می کند.حتی ترجمه آثار فلسفه از غرب هم بر اساس نیاز ترجمه نشده است. هرکسی بر اساس سلیقه خودش،یا زبان بلد بوده یا مثلا از یک فیلسوف خوشش آمده است و آثاری را ترجمه کرده است.یک تفکر استراتژیک در پشت ترجمه از فلسفه های غربی نیست.به همین خاطر تحقیقات ما راجع به فلسفه غرب هم همین گونه است.در تحقیقات بیشتر مقلدانه کار می کنیم و نه محققانه که واقعا به یک نتیجه جدید برسیم و از این نتیجه جدید در سیاست یا در اقتصاد استفاده بکنیم. من احساس می کنم وضعیت فلسفه در ایران امروز چه به لحاظ آموزشی و اصلا به فکر تولید نیستیم یعنی تولید برای ما ریسک دارد و سخت است و سود آور نیست،آماده خور هستیم،در فلسفه هم آماده خور هستیم.چون تفکر کردن و مجصول جدید تولید کردن سخت است ما به دنبال آماده هستیم. ما وارث اندیشه هایی هستیم که آن ها را تکرار می کنیم.در فلسفه خودمان اندیشه های گذشته را تکرار می کنیم و تکرار می کنیم.آن قدر پایان نامه ها نوشته می شود که می بینید تمامش تکرار گذشته هاست.در حالی که فلسفه دقیقا نقطه مقابل است.یعنی باید مبتنی بر تحقیق باشد.اگر همه اش تکرار می کنیم و هیچ حرف جدیدی زده نمی شود.نسبت به غرب هم همین طور است.البته می توانیم این ها را تقسیم بندی بکنیم. فلسفه های ما عقل و ایمان را مکمل هم می دانند و دو بال برای انسان می دانند که با این دو بال باید پرواز کرد.ولی با این حال ما فقط می آییم و تکرار می کنیم و هیچ قدمی برای یک تحول فلسفی و یک مکتب فلسفی جدید برداشته نشده است که این هم (معلول)نظام آموزشی ماست.منحصر به حالا هم نیست به یک نظام آموزشی که فیلسوف ایجاد بکند و خروجی نظام آموزش و پرورش به یک متفکر برسد که حرف جدید بزند و طرح نویی در بیندازد باید برسیم.
با حضور آقایان: محمد جواد پیرمرادی- مهدی طاهریان- بهزاد مرتضایی- محمدعلی رمضانی- حسین شیخ الاسلام- علی اصغر فهیمی فر- حسین رویوران- ابراهیم متقی- محمد حسن زورق
طاهریان:
من فکر می کنم که بین وضعیت فلسفه در غرب با دیدگاه شرق نسبت به انسان یک مقایسه تاریخی بکنیم تا مطلب روشن تر بشود.دوستان گفتند مفهوم فلسفه در غرب،که من اتفاقا پسندیدم،پاسخ به چگونه زیستن است.چون در یونان پیامبری ظهور پیدا نکرده بود فیلسوفان متولی چگونه زیستن ده سال یا بیست سال است و متفکر ایجاد می شود مثل سقراط،فیثاغورس و دیگران.خیلی سریع متفکران ایجاد می شوند،افلاطون جامعیت این ها را…..بیست سال بعد ارسطو ظهور می کند،از ارسطو در فاصله دویست سال تا نو افلاطونیان،اپیکوریان یا نو اپیکوریان،رواقیون می آیند.مهمی است،همیشه این موتور حرکت زاست یعنی آن طور فکر کن که ایمان می گوید یعنی تو دیگر آزاد نیستی.ولی خود فیلسوف های یونان فرض کنید موسی و تورات را شنیده بود ولی می خواهد جهان را با چگونه زیستن بشناسد که من در این جهان چگونه زندگی کنم.کانت دقیقا می گوید عقل نظری مقدمه ای بر عقل عملی است و مقدمه چینی می کند.فکر می کنم در غرب از رنسانس به بعد فلسفه زنده است و هنوز هم یکی از تفاوت هایی که دارد همین بلکه علم تکنولوژی ایجاد می کند ولی چگونه زیستن من آرامش است.اتفاقا بعد از هگل،بنیان گذار مکتب اگزیستانس که اولین مکتب فلسفی ایجاد شده در غرب بعد از هگل بود ابتدا گفت اصلا فلسفه جامعه سازی نیست،نظامی که جامعه سازی می کند فیلسوف(است)جهانی را دوست دارد که آن را درست می کند و از آن تصویر می دهد.اصلا ما ناحیه ای کار کنیم،نمی توانیم زندگی را بر ابدیت تعمیم بدهیم.طرح فلسفه موقت است،پاسخ موقت به این سوال است.نکته مهمی است که چرا سوال های جدید می شود،چون پیکره تمدن غربی این طور نیست که اقتصادش از گرایی است یعنی نحن ابناءالدلیل،وبا عقل جواب چگونه زیستن را دادند.دوستان اشاره کردند فلسفه در غرب زنده است همیشه زنده است تا زمانی که بگویند فلسفه می خواهد پاسخ چگونه زیستن را بدهد.یعنی متولی چگونه زیستن در غرب فیلسوفانند،مثلا کتاب های راسل مانند شاد زیستن.در کشور ما فیلسوف های ما نظریه سیاسی ندارند،نظریه اخلاقی ندارند،نظریه فلسفه علم زیستن نیست و تکرار مکررات است.ولی در غرب که راسل شاد زیستن می نویسد چون تصورش از فلسفه این است که می خواهد پاسخ [چگونه زیستن] را بدهد ولی در ایران این طور نیست.در ایران اولین تصور ما از فلسفه فرض کنید تعریفی که آقای دکتر گفتند یعنی جهان ذهنی است.جهان ذهنی یعنی چه؟فلسفه در غرب زمینی است ولی بین ما آسمانی است.فیلسوف نه نظریه تعلیم و تربیت دارد نه نظریه سیاست دارد در حالی که در غرب فلسفه دولت دارند،فلسفه هنر دارند.از زمان ارسطو به صورت سنتی،دکارت همین آراء را دارد،دکارت که فقط متافیزیک نگفت،نظریه هنر دارد،نظریه نقد قوه حکم یک کتاب مستقل و مهمش است.خود هگل دولت دارد،هنر دارد،اخلاق دارد.راسل همین طور و حتی هایدگر هم همین طور.این ها فقط متافیزیک نمی دانند حتی متافیزیک را در خدمت مبانی این سوال ها می دانند.ولی در ایران این طور نیست.چرا مثلا من فلسفه خوانده ام؟چون دوست داشتم و گفتم اوقات فراغتم را پر کنم،خوب این که نشد.فلسفه در ایران هرگز رواج پیدا نمی کند،نظریه پرداز(به وجود نمی آید)و حتی بعضی معتقدند که ابن سینا یک شارح است،شارح ارسطوست،همان طور که آکینوس در غرب است،همان طور که ابن رشد یک شارح دیگر است.یعنی همان نظریه جوهر و همان قوه و همان فعل و همان حرف هاست.ولی کانت چیزی که می گوید یک ذره اش در دکارت نیست یعنی مکتب ایجاد می کند.چیزی که هگل می گوید کلا با کانت فرق می کند و چیزی که هایدگر می گوید کلا با این ها فرق می کند،این طور نیست که ولی فیلسوف های ما مثلا شیخ اشراق
هتل جواهری تور مشهد نوروز 95 از 54 واحد و 193 تخت تشکیل شده است. این هتل بسیار نزدیک به حرم امام رضا (ع) است و فقط پنج متر با آن فاصله دارد و تقریبا با هشت دقیقه پیاده روی شما مسافران عزیز به حرم می رسید.. هتل جواهری تور مشهد نوروز 95 در مرکز شهر مقدستور مشهد نوروز 95 و در نزدیکی مراکز خرید واقع شده است.از امکانات این هتل لابی , کافی شاپ , رستوران با منوی باز غذایی , پنج آسانسور با ظرفیت پنجاه نفر و... می باشد.
هتل تهران تور مشهد نوروز 95 یک هتل سه ستاره بسیار زیبا و شیک است که دارای فضای سبز و آب نما و باغچه های گل کاری شده زیبا می باشد. این هتل نزدیک حرم است و با آن فقط 5 دقیقه فاصله دارد. در لابی هتل تهران تور مشهد نوروز 95 آکواریومی کار گذاشته شده است که در آن ماهی های بسیار زیبا و خاصی قرار دارد و به زیبایی این هتل افزوده است. علاوه بر این کافی شاپ این هتل با انواع نوشیدنی ها و فست فود ها و شیرینی های خوش مزه آماده پذیرایی از مهمانان عزیز می باشد.
هتل خاتم تور مشهد نوروز 95 دارای اتاق های 1 تا 4 تخته می باشد و ظرفیت آن 250 نفر است. این هتل ده دقیقه با حرم فاصله دارد. از امکانات هتل خاتم تور مشهد نوروز 95 رستوران با غذاهای متنوع ایرانی , کافی شاپ با انواع نوشیدنی ها و فست فود ها , زمین بازی برای کودکان و... می باشد.
هتل خانه سبز تور مشهد نوروز 95 در نزدیکی حرم و در فاصله 20 دقیقه ای ازآن قرار دارد. این هتل در منطقه ای آرام و دنج واقع شده است. واحدهای هتل خانه سبز تور مشهد نوروز 95 دارای دو سرویس بهداشتی ایرانی و فرنگی می باشد. رستوران هتل خانه سبز تور مشهد نوروز 95 با غذاهای ایرانی متنوع و خوش مزه آماده پذیرایی از مسافران عزیز تور مشهد نوروز 95 است. یکی از امکانات خوب این هتل سه ستاره این است که هر نیم ساعت یکبار سرویسی از مقابل هتل به سمت حرم حرکت می کند. لابی این هتل نیز مجهز به اینترنت می باشد.
هتل بین المللی قصر طلایی تور مشهد نوروز 95 از هتل های گروه های هتل های بین المللی قصر می باشد که بسیار شیک و مجلل می باشد و توانسته اند مسافران و گردشگران تور مشهد نوروز 95 بسیاری را جذب خود کنند . این هتل برای مسافرین تور مشهد نوروز 95 دارای اتاقها و سوئیتهای بسیار شیک و مجلل می باشد و آماده پذیرایی از میهمانان عزیز تور مشهد نوروز 95 می باشد. رستوران هتل و کافی شاپ نیز آماده ارائه انواع غذاهای متنوع و لذیذ می باشد . همچنین در هتل سالن ورزشی وجود دارد که علاقه مندان تور مشهد نوروز 95 می توانند زمانی را در این سالن سپری کنند و ادامه فعالیتهای ورزشی خود را در طول اقامت داشته باشند .همچنین هتل برای مسافرین تور مشهد نوروز 95دارای صرافی , آرایشگاه , آتلیه عکاسی , خدمات پزشک عمومی و کتابخانه نیز می باشد.
هتل هما 2 تور مشهد نوروز 95، در منطقه ای سرسبز و آرام توانسته مجموعه ای از سوئيت ها و سالن هاي ميهماني و ضیافت را به صورت مجلل براي میهمانان و مسافرانتور مشهد نوروز 95 تدارک ببیند. موقعيت بسیار خوب هتل هما، دسترسی سريع و راحتی را به جاذبه هاي زیارتی و دیدنی شهر مقدس مشهد، چه در روزهای تعطيلات و مناسبت هاي مذهبي، و یا در مسافرت تجاري و کاری تور مشهد نوروز 95، فراهم کرده است . دکوراسیون اتاق ها و سوئيت هاي بسیار مجلل هتل به صورت كلاسيك و مدرن امکانات رفاهی ایجاد کرده است تا زيارت و اقامتی به يادماندني را مسافران و میهمانان عزیز تور مشهد نوروز 95 تجربه کنند . با اقامت در هتل هما 2 تور مشهد نوروز 95 که بزرگ و با شكوه می باشد این زیبایی را از نزدیک ببینید و تجربه کنید.
هتل پردیسان تور مشهد نوروز 95 در یکی از خوش آب و هوا ترین منطقه شهر تور مشهد نوروز 95 قرار گرفته است. هتل پردیسان تور مشهد نوروز 95 دارای 162 سوئیت دوبلکس , اتاق معمولی آپارتمان امکاناتی مانند: سالن آمفی تئاتر، همایش های گروهی و خصوصی ، و همینطور برای مسافران تور مشهد نوروز 95 سالنهای سمینار، محل مراقبت و سرگرمی مناسب مخصوص بازی کودکان، سالن بدنسازی و بیلیارد ، رستوران مختلف در فضای باز، مجموعه های سونا و استخر و اتاق ماساژ برای آرامش و استراحت می باشد. امکانات دیگر هتل پردیسان مشهد برای مسافرین تور مشهد نوروز 95 آرایشگاه , فروشگاه , ترانسفر فرودگاه , دستگاه خود پرداز و کرایه دوچرخه نیز می باشد.
در شهر مقدس مشهد هتل پارس تور مشهد نوروز 95 ناحیه ای آرام و سرسبز در غرب شهر تور مشهد نوروز 95 قرار گرفته است با معماري بسیار زيباي ايراني مكان و محیطی دلپذير براي اقامت گردشگران و میهمانان تور مشهد نوروز 95 ايراني و خارجي می باشد . هتل پارس تور مشهد نوروز 95 داری ۲۲۸ اتاق، سوئیت، سوئیت رویال و سوئیت ویژه می باشد . اتاقها برای مسافرین تور مشهد نوروز 95 مجهز به بهترین مبلمان , سرویس ۲۴ ساعته، تهویه مطبوع، تلویزیون ماهوارهای، تلفن مركزی، صندوق امانات و سشوار می باشند. رستورانهای زیبای سنتی و اروپایی، فضای سبز آرامش بخش با آلاچیق و دریاچه مصنوعی زیبا، استخر سرپوشیده و سونا، زمین تنیس، سالن اسكواش، سالن بیلیارد، سالن كنفرانس، آمفیتئاتر روباز، مركز خرید، خشكشویی و پاركینگ از امكانات رفاهی دیگر هتل پارس مشهد برای مسافرین تور مشهد نوروز 95 می باشد.
هتل مجلل درویشی تور مشهد نوروز 95 با پنج ستاره تاپ در شهر زیارتی و گردشگری تور مشهد نوروز 95 توسط بخش خصوصی ساخته شده است و در هفته گردشگری رسما افتتاح گردید. هتل مجلل درویشی تور مشهد نوروز 95 در خیابان امام رضا واقع شده است که دارای 20 طبقه و بلند ترین مجتمع اقامتی و هتلی با فضای آتریوم ( با فضای باز میانی مجتمع ) در تور مشهد نوروز 95 می باشد. به دلیل اینکه این هتل مجلل در تور مشهد نوروز 95 نام گرفته است هتل دارای اتاقهای مختلف و پنج رستوران می باشد که رستورانها هر کدام دارای منوی مجزا ار هم برای میهمانان عزیز تور مشهد نوروز 95 دارند. یکی از رستورانها دارای منو غذای مراکشی می باشد که انواع غذاهای مراکشی برای میهمانانتور مشهد نوروز 95 سرو می شود. رستوران دیگر در تور مشهد نوروز 95 به نام برکه می باشد که میهمانان عزیز تور مشهد نوروز 95 به صورت چایخانه از این رستوران استفاده می کنند و در برنامه آینده هتل قصد دارد میهمانان تور مشهد نوروز 95 در همان رستوران ماهی گیری کرده و ماهی را به 7 مدل متنوع سرو بکنند.
هتل بین المللی قصر تور مشهد نوروز 95 به علت داشتن محیطی مطلوب ساخته شده است و از مرغوب ترین سازه های معماری در تور مشهد نوروز 95 استفاده شده است. در طبقه های مختف هتل بین المللی قصر تور مشهد نوروز 95 ، تنوع زیادی در سیستم اتاق ها وجود دارد و به همین علت برای مسافران تور مشهد نوروز 95 انتخاب مناسب و آسان می باشد. اتاق های سینگل، دبل، کانکت، سوئیت، پرنسس روم، آپارتمان پرزیدنت و رویال در طول اقامت میهمانان تور مشهد نوروز 95 ، لحظاتی به یادماندنی را تجربه می کنند و منظره حرم شمس الشموس حضرت رضا علیه السلام از پنجره های هتل بین المللی قصر تور مشهد نوروز 95 دیده می شود. ترانسفر رایگان فقط از فرودگاه به هتل با مینی بوس عمومی ویژه هتل قصر تور مشهد نوروز 95 انجام می شود . مسافرین تور مشهد نوروز 95 برای درخواست ترانسفر زمان ساعت و شماره پرواز و رجوع به دفتر هتل در فرودگاه الزامی است . بخش های مختلف هتل : بانک، صرافی، واحدهای تجاری، آژانس مسافرتی سالن همایش و سمینار، تشریفات، انفورماتیک، بیزینس سنتر، سالن آمفی تئاتر، مجموعه ورزشی، استخر و سونا، سالن زیبایی و تعداد پنج رستوران و کافی شاپ با تنوع زیاد و معماری بی نظیر آماده ارائه خدمات رفاهی در عالی ترین سطوح کیفیت به مهمانان عزیز تور مشهد نوروز 95 است.
هتل توس تور مشهد نوروز 95 یک هتل توریستی است که بیشتر از سی سال تجربه هتل داری دارد و در این زمینه از جمله گروه هتل پارسیان می باشد.اين هتل چهار ستاره مناسب برای مسافرین تور مشهد نوروز 95 دارای محیطی آرام و دل نشین و سرسبز می باشد. از امکانات این هتل برای مسافرین تور مشهد نوروز 95 می توان به موارد زیر اشاره کرد : واحدهاي دوبلكس , واحدهاي ويلائي , سالن هاي چند منظوره , آب نماي موزيكال و ... آماده پذيرائي از ميهمانان و مسافران عزیز تور مشهد نوروز 95 مي باشد. هتل توريست توس تور مشهد نوروز 95 دارای 44 باب سوئيت ويلايي و دوبلكس زیبا , رستوران الوند با ظرفيت 120 نفر و رستوران دماوند با ظرفيت 180 نفر است و همچنين كافي شاپ و كافي شاپ گیلاس و چايخانه تابستاني را دارا می باشد.
از دیگر امکانات این هتل زمین تنیس , پارک کودکان , فضای سبز و ... می باشد.
این هتل تا حرم مطهر امام رضا (ع) با ماشین 35 دقیقه فاصله دارد.
در این هتل برای مسافرین تور مشهد نوروز 95 اقامت کودکان زیر پنج سال و پنج سال به صورت رایگان می باشد. ظرفیت هر اتاق به شکل استاندارد شش نفر است اما ظرفیت ده نفر را هم دارا می باشد (یعنی 4 نفر اضافه) . این هتل مهمان خارجی نمی پذیرد.این هتل وابسته به دولت است و ساعت ورود و خروج آن به شکل سیستماتیک صورت می پذیرد.
همکانات هتل نور تور مشهد نوروز 95 عبارت است از:لابی , کافی شاپ , اینترنت در لابی و هر واحد و...
این هتل با ماشین ده دقیقه تا حرم فاصله دارد.
آدرس هتل نور گلستان مشهد : مشهد مقدس , خیابان جهانبانی , خیابان گلستان شرقی , کوچه زادمهر , پ7 , مجتمع نور گلستان
هتل بین المللی قصر تور مشهد نوروز 95 به علت داشتن محیطی مطلوب ساخته شده است و از مرغوب ترین سازه های معماری استفاده شده است. در طبقه های مختف هتل بین المللی قصر تور مشهد نوروز 95، تنوع زیادی در سیستم اتاق ها وجود دارد و به همین علت برای مسافران تور مشهد نوروز 95 انتخاب مناسب و آسان می باشد. اتاق های سینگل، دبل، کانکت، سوئیت، پرنسس روم، آپارتمان پرزیدنت و رویال در طول اقامت میهمانان تور مشهد نوروز 95، لحظاتی به یادماندنی را تجربه می کنند و منظره حرم شمس الشموس حضرت رضا علیه السلام از پنجره های هتل بین المللی قصرتور مشهد نوروز 95 دیده می شود. ترانسفر رایگان فقط از فرودگاه به هتل با مینی بوس عمومی ویژه هتل انجام می شود . مسافران تور مشهد نوروز 95 برای درخواست ترانسفر زمان ساعت و شماره پرواز و رجوع به دفتر هتل در فرودگاه الزامی است . بخش های مختلف هتل : بانک، صرافی، واحدهای تجاری، آژانس مسافرتی سالن همایش و سمینار، تشریفات، انفورماتیک، بیزینس سنتر، سالن آمفی تئاتر، مجموعه ورزشی، استخر و سونا، سالن زیبایی و تعداد پنج رستوران و کافی شاپ با تنوع زیاد و معماری بی نظیر آماده ارائه خدمات رفاهی در عالی ترین سطوح کیفیت به مهمانان تور مشهد نوروز 95 است.
هتل رضویه تور مشهد نوروز 95 از 14 طبقه و 94 اتاق تشکیل شده است. اتاق های این هتل سه ستاره رو به حرم امام رضا (ع) است و منظره آرامش بخشی را به تصویر می کشد. علاوه بر این مسافران عزیز تور مشهد نوروز 95می توانند با 5 دقیقه پیاده روی به حرم برسند. از امکانات هتل رضویه تور مشهد نوروز 95 رستوران , کافی شاپ , فضای سبز , آرایشگاه و... می باشد.
هتل زیتون تور مشهد نوروز 95 از 177 اتاق تشکیل شده است. این هتل دارای رستوران , کافی شاپ , اینترنت در لابی , تاکسی سرویس و... می باشد. هتل زیتون تور مشهد نوروز 95 پنج دقیقه با ماشین تا حرم فاصله دارد.
هتل خیام تور مشهد نوروز 95 یک هتل قدیمی است که جدیدا بازسازی شده است. واحدهای این هتل دارای دو سرویس بهداشتی ایرانی و فرنگی است. از امکانات هتل خاتم تور مشهد نوروز 95 لابی , رستوران , کافی شاپ , ماهواره و... است.
هتل بین المللی کوثر ناب تور مشهد نوروز 95 در جوار بارگاه ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام در ارائه خدمات و پذیرایی از میهمانان و زائرین عزیز تور مشهد نوروز 95 در تابستان سال 1392 افتتاح شد. هتل بین المللی کوثر ناب تور مشهد نوروز 95 در بلوار امیرالمومنین شارستان سابق که به حرم مطهر امام رضاعلیه السلام منتهی می شود قرار گرفته است که پیاده فقط 10 دقیقه تا حرم مطهر فاصله دارد. فاز اول هتل کوثر ناب تور مشهد نوروز 95 دارای 51 واحد که دارای سوئیت دوخوابه ، سوئیت دولوکس، رویال سوئیت , استدیو سوئیت و پریمر سوئیت است که به یخچال ، مایکروفر و تلویزیون، ماشین لباسشویی ،ماشین ظرفشویی، صندوق امانات ، سیستم سرمایش و گرمایش و تهویه مطبوع، کانال های ماهواره ای و اینترنت پرسرعت بی سیم برای مسافرین تور مشهد نوروز 95 تجهیز شده است. هتل بین المللی کوثر ناب تور مشهد نوروز 95 اولین هتل پنج ستاره شهر مقدس تور مشهد نوروز 95 می باشد که دارای این تجهیزات است . خدمات هتل کوثر ناب تور مشهد نوروز 95 : بوفه صبحانه رایگان ، ترانسفر از فرودگاه تا هتل ،سرویس رفت به حرم امام رضا علیه السلام می باشد.